به طور كلي اين عوامل را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد:
الف) عوامل ارثي و ژنتيكي.
ب) عواملي كه در صورت ايجاد اختلال امكان درمان و بهبودي تا حدي وجود دارد. اين عوامل عبارتند از:
- هوش
- جنسيت (رشد زبان و گفتار در دخترها زودتر صورت ميگيرد و اين يك مورد از معيارهاي رشد است كه نشان ميدهد الگوهاي رشد براي دختران و پسران يكسان در نظر گرفته شوند.)
- رشد فيزيكي: سلامت جسمي و حركتي- سلامت حسي
- وضعيت اقتصادي- اجتماعي: (فردي كه در رفاه است در اجتماعات بيشتري حاضر می شود، بيشتر ميبيند، لمس ميكند و ميشنود).
- عوامل عاطفي
- توجه خانواده: توجه بيش از حد خانواده ممكن است مانع فعاليت هاي زباني كودك شود، يا دير شروع به حرف زدن كند.
كمتوجهي والدين نيز اثر منفي دارد. والدين بايستي به فعاليت هاي زباني كودك توجه مناسب داشته باشند.
- احساس امنيت: وقتي كودك در خانواده احساس امنيت نمی کند، خود را هميشه در خطر ميبيند، گفتار را كه در مقايسه با سلامت و حيات غيرضروريتر مينمايد كنار خواهد گذاشت.
محيط خانوادگي: كودك در خانواده پرجمعيت بهتر زبان را ميآموزد، زيرا محيط او اجتماعي است و او بيش تر در معرض تحريك زبان است. دو زبانه بودن (پدر و مادر): در اين حالت پدر و مادر در هر يك زبان خاص خود را داشته و اصرار به آموختن زبان خود به كودك دارند. اصولاً آموزش زبان دوم به كودك بايد بعد از پنج سالگي باشد. زيرا تا قبل از آن اسامي معنا و لغات ذهني مفهومي ندارد.
- انگيزه: موتور محرك قوي براي دسترسي به هر چيز، انگيزه است. اگر انگيزه در كودك نباشد، ياد نميگيرد و به جاي آنكه لغت ها را ديكتهوار و قالبي به كودك بگوييم، بايد در او انگيزه به وجود آوريم و
بعبارتي بايد ياد گرفتن را به او ياد داد.
:: بازدید از این مطلب : 9
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0